پالتوها و هستی
این پالتوی که پوشیدم رو بابائی خریده برام! دستت درد نکنه باباجون!
و مامان 4شنبه بعداز دانشگاه رفت پالتوئی مشکی خریدتا یه کم شیک بشه! اما من اونو پوشیدم آخه خیلی دوس دارم لباسهای مامانی رو بپوشم آخه بزرگ شدم من !
هستی جونم خدایش خیلی ماه شدی!فدات شم یکی یه دونه ی من !
نازی شدی کوچولوی نازم